معنی امپراطوری روم شرقی

لغت نامه دهخدا

روم شرقی

روم شرقی. [م ِ ش َ] (اِخ) بیزانس. (یادداشت مؤلف). قسمت شرقی روم بزرگ یا بیزانس (بوزنطیه) که از 395 م. پس از مرگ تئودسیوس اول بوجود آمد و پایتخت آن قسطنطینه بود. امپراتوران آن به نام امپراطوران روم شرقی یا بیزانس شهرت دارند که سلسله ٔ آنان در 1453 م. توسطسلطان محمد فاتح پادشاه عثمانی منقرض گردید. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به آسیای صغیر و بیزانس شود.


امپراطوری

امپراطوری. [اِ پ ِ] (حامص) رجوع به امپراتوری شود.


روم ایلی شرقی

روم ایلی شرقی. [ش َ] (اِخ) ایالت قدیم عثمانی که امروزه ضمیمه ٔ بلغارستان شده است. شهر عمده فیلی پوپلی است که امروزه آنرا پلودیو گویند، و آن در کنار رود ماریتسا شعبه ٔ دانوب قرار دارد. این ناحیه به واسطه ٔ کوههای بالکان (که در شمال آن قرار دارد) از بلغارستان جدا گردیده و از شمال شرقی نیز به بلغارستان و از جنوب به ولایت ادرنه و از مشرق به دریای سیاه محدود است. مساحت آن 35900 کیلومترمربع است که قریب 975030 تن جمعیت دارد. بلندترین قله ٔ کوههای بالکان که در این ناحیه واقع است 2375 گز ارتفاع دارداین ناحیه بواسطه ٔ سلسله کوههای بالکان آب و هوایی بسیار ملایم و معتدل دارد و به همین سبب محصولات آن ازقبیل گندم، ذرت، و میوه (از جمله انگور و توت) فراوان است و چراگاههای متعدد نیز در آنجا هست و روغن گاو به مقدار زیاد تولید می شود. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

امپراطوری

شاهنشاهی ‎ شاهنشاهی کردن، سلطنت و حکومتی که در را ء س آن امپراطور قرار دارد، مجموعه ممالک و نواحیی که تحت سلطنت امپراطور است شاهنشاهی، مجموعه ممالکی که تحت نظر دولتی مقتدر اداره شود.

معادل ابجد

امپراطوری روم شرقی

1325

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری